اوصاف پرهیزکاران

بسم الله الرحمن الرحیم

متن اصلی و ترجمة خطبه متقین

(معروف به خطبه همام)

وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَیْهِ السّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است

] رُوِىَ اَنَّ صاحِباً لاَِمیرِالْمُوْمِنینَ عَلَیْهِ السَّلامُ یُقالُ لَهُ هَمّامٌ، کانَ رَجُلاً عابِداً،
روایت شده: یکى از یاران امیرالمؤمنین علیه السّلام که او را همّام مى گفتند و مردى عابد بود

فَقالَ لَهُ: یا اَمیرَ الْمُوْمِنینَ صِفْ لِىَ الْمُتَّقینَ حَتّى کَاَنّى اَنْظُرُ اِلَیْهِمْ. فَتَثاقَلَ عَلَیْهِ السَّلامُ
به حضرت عرضه داشت: اهل تقوا را چنانکه گویى آنان را مى بینم براى من وصف کن. امام در پاسخ

عَنْ جَوابِهِ ثُمَّ قالَ: یا هَمّامُ: اِتَّقِ اللّهَ وَ اَحْسِنْ فـَ «اِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا
او درنگ کرد، سپس فرمود: اى همّام، تقواى الهى پیشه کن و کار نیک انجام ده، زیرا خداوند با اهل تقوا

وَالَّذینَ هُمْ مُحْسِنُونَ». فَلَمْ یَقْنَعْ هَمّامٌ بِهذَا الْقَوْلِ حَتّى عَزَمَ عَلَیْهِ. فَحَمِدَ اللّهَ
و اهل کار نیک است. همّام به این مقدار سخن قناعت نکرد و حضرت را قسم داد. حضرت خدا را سپاس

وَ اَثْنى عَلَیْهِ وَ صَلّى عَلَى النَّبِىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ثُمَّ قالَ:[
و ثنا گفت و بر پیامبر ـ که درود خدا بر او و آلش باد ـ درود فرستاد و سپس فرمود:

اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً
اما بعد، خداوند پاک و برتر مخلوقات را آفرید در حالى که از اطاعتشان
عَنْ طاعَتِهِمْ، آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ، لاَِنَّهُ لاتَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَصاهُ،
بى نیاز، و از گناهشان ایمن بود، زیرا عصیان عاصیان به او زیان نمى رساند،
وَ لاتَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ اَطاعَهُ. فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ مَعایِشَهُمْ، وَ وَضَعَهُمْ مِنَ
و طاعت مطیعان او را سود نمى دهد. پس روزى آنان را در میانشان تقسیم کرد، و هر کس را در دنیا
الدُّنْیا مَواضِعَهُمْ. فَالْمُتَّقُونَ فیها هُمْ اَهْلُ الْفَضائِلِ، مَنْطِقُهُمُ
در جایى که سزاوار بود قرار داد. پرهیزکاران در این دنیا اهل فضائلند، گفتارشان
الصَّوابُ، وَ مَلْبَسُهُمُ الاِْقْتِصادُ، وَ مَشْیُهُمُ التَّواضُعُ. غَضُّوا
صواب، پوشاکشان اقتصادى، و رفتارشان افتادگى است. از آنچه
اَبْصارَهُمْ عَمّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ، وَ وَقَفُوا اَسْماعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النّافِعِ
خدا بر آنان حرام کرده چشم پوشیده، و گوشهاى خود را وقف دانش بامنفعت
لَهُمْ. نُزِّلَتْ اَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِى الْبَلاءِ کَالَّتى نُزِّلَتْ فِى الرَّخاءِ، وَ لَوْلاَ
نموده اند. آنان را در بلا و سختى و آسایش و راحت حالتى یکسان است، و اگر
الاَْجَلُ الَّذى کَتَبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ اَرْواحُهُمْ فى اَجْسادِهِمْ
خداوند براى اقامتشان در دنیا زمان معینى را مقرر نکرده بود از شوق به ثواب و بیم از عذاب

طَرْفَةَ عَیْن، شَوْقاً اِلَى الثَّوابِ، وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ.
به انـدازه چشـم به هم زدنى روحشـان در بدنشان قـرار نمى گرفت.
عَظُمَ الْخالِقُ فى اَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ ما دُونَهُ فى اَعْیُنِهِمْ. فَهُمْ
خداوند در باطنشان بزرگ، و غیر او در دیدگانشان کوچک است. آنان
وَالْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فیها مُنَعَّمُونَ، وَ هُمْ وَالنّارُ کَمَنْ قَدْ رَآها
با بهشت چنانند که گویى آن را دیده و در فضایش غرق نعمتند، و با عذاب جهنم چنانند که گویى
فَهُمْ فیها مُعَذَّبُونَ. قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ، وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ،
آن را مشاهده نموده و در آن معذبند. دلهایشان محزون، همگان از آزارشان در امان،
وَاَجْسادُهُمْ نَحیفَةٌ، وَ حاجاتُهُمْ خَفیفَةٌ، وَ اَنْفُسُهُمْ عَفیفَةٌ. صَبَرُوا
بدنهایشان لاغر، نیازهایشان سبک، و نفوسشان با عفّت است. روزى چند را در راه حق صبر کردند
اَیّاماً قَصیرَةً اَعْقَبَتْهُمْ راحَةً طَویلَةً، تِجارَةٌ مُرْبِحَةٌ یَسَّرَها لَهُمْ رَبُّهُمْ.
که براى آنان راحتى جاوید به دنبال آورد، این است تجارتى سودآور که خداوند براى آنان مهیّا نمود.
اَرادَتْهُمُ الدُّنْیا فَلَمْ یُریدُوها، وَ اَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا اَنْفُسَهُمْ مِنْها.
دنیا آنان را خواست و آنان آن را نخواستند، به اسارتشان کشید و آنان با پرداخت جانشان خود را آزاد کردند.
اَمَّا اللَّیْلُ فَصافُّونَ اَقْدامَهُمْ تالینَ لاَِجْزاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهُ تَرْتیلاً،
به هنگام شب براى عبادت برپایند، در حالى که اجزاى قرآن را شمرده و سنجیده تلاوت کنند،
یُحَزِّنُونَ بِهِ اَنْفُسَهُمْ، وَ یَسْتَثیرُونَ بِهِ دَواءَ دائِهِمْ. فَاِذا مَرُّوا بِآیَة فیها
خود را به آیات قرآن اندوهگین ساخته، و داروى دردشان را از آن برگیرند. و چون به آیه اى
تَشْویقٌ رَکَنُوا اِلَیْها طَمَعاً، وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ اِلَیْها شَوْقاً، وَ ظَنُّوا
بشارت دهنده بگذرند به مورد بشارت طمع کنند، و روحشان از روى شوق به آن خیره گردد، و گمان
اَنَّها نُصْبَ اَعْیُنِهِمْ. وَ اِذا مَرُّوا بِآیَة فیها تَخْویفٌ اَصْغَوْا اِلَیْها
برند که مورد بشارت در برابر آنهاست. و چون به آیه اى بگذرند که در آن بیم داده شده

مَسامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَ ظَنُّوا اَنَّ زَفیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهیقَها فى اُصُولِ آذانِهِمْ.
گوش دل به آن دهند، و گمان برند شیون و فریاد عذاب بیخ گوش آنان است.
فَهُمْ حانُونَ عَلى اَوْساطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِباهِهِمْ وَ اَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ
قامت به رکوع خم کرده اند، به وقت سجده پیشانى و دست و زانو و انگشتان پا
وَ اَطْرافِ اَقْدامِهِمْ، یَطْلُبُونَ اِلَى اللّهِ تَعالى فى فِکاکِ رِقابِهِمْ. وَ اَمَّا
بر زمین مى گذارند، و از خداوند آزادى خود را از عذاب مى طلبند، اما به هنگام
النَّهارُ فَحُلَماءُ عُلَماءُ، اَبْرارٌ اَتْقِیاءُ. قَدْ بَراهُمُ الْخَوْفُ بَرْىَ الْقِداح  ِ،
روز، بردباران و دانشمندان و نیکوکاران و پرهیزکارانند. بیم از حق جسمشان را چون تیرِ تراشیده لاغر کرده،
یَنْظُرُ اِلَیْهِمُ النّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضى، وَ ما بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَض،
مردم آنان را مى بینند به تصور اینکه بیمارند، ولى بیمار نیستند،
وَ یَقُولُ: لَقَدْ خُولِطوا، وَ لَقَدْ خالَطَهُمْ اَمْرٌ عَظیمٌ.
و مى گویند دیوانه اند، در حالى که امرى عظیم آنان را بدین حـال درآورده .
لایَرْضَوْنَ مِنْ اَعْمالِهِمُ الْقَلیلَ، وَلایَسْتَکْثِرُونَ الْکَثیرَ. فَهُمْ
به طاعت اندک خشنود نمى شوند، و طاعت زیاد را زیاد ندانند. بنابراین
لاَِنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ. وَ مِنْ اَعْمالِهِمْ مُشْفِقُونَ. اِذا زُکِّىَ اَحَدٌ مِنْهُمْ خافَ
خود را به کوتاهى در بندگى متّهم کنند، و از عبادت خود در وحشتند. هرگاه یکى از آنان را تمجید کنند
مِمّا یُقالُ لَهُ فَیَقُولُ: اَنَا اَعْلَمُ بِنَفْسى مِنْ غَیْرى، وَ رَبّى اَعْلَمُ بى مِنّى
از آن تمجید بیم نموده و گوید: من از دیگران به خود آگاه ترم، و پروردگارم از خودم به من
بِنَفْسى; اللّهُمَّ لاتُؤاخِذْنى بِما یَقُولُونَ، وَاجْعَلْنى اَفْضَلَ مِمّا
داناتر است; خداوندا، مرا به آنچه درباره ام گویند مگیر، و از آنچه مى پندارند
یَظُنُّـونَ، وَ  اغْفِرْ لى ما لایَعْلَمُـونَ.
بهتر گردان، و زشتى هایى را که از من خبر ندارند بر من ببخش.

فَمِنْ عَلامَةِ اَحَدِهِمْ اَنَّکَ تَرى لَهُ قُوَّةً فى دین، وَ حَزْماً فى لین،
از نشانه هاى دیگرشان آن است که هر کدام را داراى نیرومندى در دین، دوراندیشى با نرمى،
وَ ایماناً فى یَقین، وَ حِرْصاً فى عِلْم، وَ عِلْماً فى حِلْم، وَ قَصْداً فى
ایمان همراه با یقین، حرص در دانش ، علم با بردبارى ، میانه روى در
غِنًى، وَ خُشُوعاً فى عِبادَة، وَ تَجَمُّلاً فى فاقَة، وَ صَبْراً فى شِدَّة،
توانگرى، فروتنى در عبادت، آراستگى در تهیدستى، بردبارى در سختى،
وَ طَلَباً فى حَلال، وَ نَشاطاً فى هُدًى، وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَع  . یَعْمَلُ
جویایى حلال، نشاط در هدایت، و دورى از طمع بینى. در عین به جا آوردن
الاَْعْمالَ الصّالِحَةَ وَ هُوَ عَلى وَجَل. یُمْسى وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ، وَ یُصْبِحُ
اعمال شایسته ترسان است. شب مى کند در اندیشه شکر، و روز مى کند
وَ هَمُّهُ الذِّکْرُ. یَبیتُ حَذِراً، وَ یُصْبِحُ فَرِحاً: حَذِراً لِما حُذِّرَ مِنَ
در اندیشه ذکر. شب را به سر مى برد با خوف، و ر وز مى نماید دلشاد: خوف از غفلتى که او را از آن
الْغَفْلَةِ، وَ فَرِحاً بِما اَصابَ مِنَ الْفَضْلِ وَالرَّحْمَةِ. اِنِ اسْتَصْعَبَتْ
برحذر داشته اند، و دلشاد از فضل و رحمت حق که به دست آورده. اگر نفس او را در آنچه
عَلَیْهِ نَفْسُهُ فیما تَکْرَهُ لَمْ یُعْطِها سُؤْلَها فیما تُحِبُّ.
بر او سنگین است از او پیروى نکند او نیز آنچه را که نفس به آن رغبت دارد به او نمى دهد.
قُرَّةُ عَیْنِهِ فیما لایَزُولُ، وَ زَهادَتُهُ فیما لایَبْقى.
روشنى چشمش در آن چیزى است که جاوید است، و بى رغبتى اش در آن است که فانى شدنى است.
یَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ، وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ. تَراهُ قَریباً اَمَلُهُ، قَلیلاً زَلَلُهُ،
بردبارى را با دانش، و گفتار را با عمل آمیخته مى کند. آرزویش کم و کوتاه، لغزشش اندک،
خاشِعاً قَلْبُهُ، قانِعَةً نَفْسُهُ، مَنْزُوراً اَکْلُهُ، سَهْلاً اَمْرُهُ، حَریزاً دینُهُ،
دلش فروتن، نفسش قانع، خوراکش اندک، زندگیش آسان، دینش محفوظ،

مَیِّتَةً شَهْوَتُهُ، مَکْظُوماً غَیْظُهُ. اَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ، وَالشَّرُّ مِنْهُ مَاْمُونٌ.
شهوتش مرده، و خشمش فروخورده است. خیرش را متوقّع، و از شرّش در امانند.
اِنْ کانَ فِى الْغافِلینَ کُتِبَ فِى الذّاکِرینَ، وَ اِنْ کانَ فِى الذّاکِرینَ
اگر در میان غافلان باشد از ذاکرانش به حساب آرند، و اگر در میان ذاکران باشد
لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغافِلینَ. یَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَ یُعْطى مَنْ حَرَمَهُ،
در شمار غافلانش نیارند. از آن که بر او ستم کرده بگذرد، به آن که او را محروم نموده عطا کند،
وَ یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ. بَعیداً فُحْشُهُ، لَیِّناً قَوْلُهُ، غائِباً مُنْکَرُهُ،
و با کسى که با او قطع رحم نموده صله رحم نماید. زبان دشنام ندارد، گفتارش نرم است، زشتیش پنهان،
حاضِراً مَعْرُوفُهُ، مُقْبِلاً خَیْرُهُ، مُدْبِراً شَرُّهُ، فِى الزَّلازِلِ وَقُورٌ،
و خوبیش آشکار است، نیکى اش روى آورده، و شرّش روى گردانده، در حوادث آرام،
وَ فِى الْمَکارِهِ صَبُورٌ، وَ فِى الرَّخاءِ شَکُورٌ. لایَحیفُ عَلى مَنْ یُبْغِضُ،
در ناخوشیها شکیبا، و در خوشیها شاکر است. بر دشمن ستم نمى کند،
وَ لایَأْثَمُ فیمَنْ یُحِبُّ. یَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ اَنْ یُشْهَدَ عَلَیْهِ. لایُضیعُ
و به خاطرمحبوبش مرتکب گناه نمى شود. پیش ازحاضر کردن شاهد، خود اقرار به حق مى نماید. امانت
مَا اسْتُحْفِظَ، وَ لایَنْسى ما ذُکِّرَ، وَ لایُنابِزُ بِالاَْلْقابِ،
را تباه نمى کند، و آنچه را به یادش آرند به فراموشى نمى سپارد، احدى را با لقب زشت صدا نمى کند،
وَ لایُضارُّ بِالْجارِ، وَ لایَشْمَتُ بِالْمَصائِبِ، وَ لایَدْخُلُ فِى الْباطِلِ،
به همسایه زیان نمى زند، به بلاهایى که به سر مردم مى آید شادى نمى نماید، در باطل وارد نمى شود،
وَ لایَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ. اِنْ صَمَتَ لَمْ یَغُمَّهُ صَمْتُهُ، وَ اِنْ ضَحِکَ
و از حق خارج نمى گردد. اگر سکوت کند سکوتش غمگینش نکند، و اگر بخندد
لَمْ یَعْلُ صَوْتُهُ، وَ اِنْ بُغِىَ عَلَیْهِ صَبَرَ حَتّى یَکُونَ اللّهُ هُوَ الَّذى یَنْتَقِمُ
قهقهه نزند، چون به او ستم روا دارند صبر پیشه سازد تا خدا انتقامش را

لَهُ. نَفْسُهُ مِنْهُ فى عَناء، وَالنّاسُ مِنْهُ فى راحَة. اَتْعَبَ نَفْسَهُ لاِخِرَتِهِ،
بگیرد. از خود در رنج است، و مردم از او در راحتند. در امر آخرت خود را به زحمت اندازد،
وَ اَراحَ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ. بُعْدُهُ عَمَّنْ تَباعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزاهَةٌ،
و مردم را از جانب خود قرین آسایش کند. دوریش از آن که دورى مى کند محض زهد و پاک ماندن،
وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنا مِنْهُ لینٌ وَ رَحْمَةٌ، لَیْسَ تَباعُدُهُ بِکِبْر وَ عَظَمَة،
و نزدیکى اش به آن که نزدیک مى شود به خاطر نرمىو رحمت است، دوریش از راه تکبّر و خودخواهى،
وَ لا دُنُوُّهُ بِمَکْر وَ خَدیعَة.
و نزدیکى اش از باب مکر و فریب نیست.
قالَ: فَصَعِقَ هَمّامٌ صَعْقَةً کانَتْ نَفْسُهُ فیها. فَقالَ اَمیرُالْمُؤْمِنینَ عَلَیْهِ السَّلامُ:[
راوى گفت: چون سخن به اینجا رسید همّام فریادى برکشید و جان داد. حضرت فرمود:
اَما وَاللّهِ لَقَدْ کُنْتُ اَخافُها عَلَیْهِ. ] ثُمَّ قالَ:[ هکَذا تَصْنَعُ الْمَواعِظُ
به خدا قسم از چنین پیشامدى بر او مى ترسیدم. سپس ادامه داد: اندرزهاى رسا
الْبالِغَةُ بِاَهْلِها! ] فَقالَ لَهُ قائِلٌ: فَما بالُکَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ؟ فَقالَ عَلَیْهِ السّلامُ:[
با اهلش این گونه معامله مى کند! یکى از حاضران فضول به حضرت گفت: خودت چه حالى دارى؟ فرمود:
وَیْحَکَ، اِنَّ لِکُلِّ اَجَل وَقْتاً لایَعْدُوهُ، وَ سَبَباً لایَتَجاوَزُهُ.
واى بر تو، هر اجلى را وقت معیّنى است که از آن نمى گذرد، و علّتى است که از آن تجاوز نمى کند.
فَمَهْلاً، لاتَعُدْ لِمِثْلِها، فَاِنَّما نَفَثَ الشَّیْطانُ عَلى لِسانِکَ.
بازایست و دیگر اینچنین مگوى که این سخنى بود که شیطان بر زبانت جارى ساخت.

شرایط مطالعه

مطالعه و یادگیری یک هنر، فن و مهارت است که باید آن را آموخت و بکار گرفت. بنابراین رعایت دقیق شرایط در آن کاملاَ ضروری بنظر می رسد.

::: الف)شرایط مطالعه کننده :

برخی از نکات مهمی که شخص مطالعه کننده باید به آن توجه کند عبارتند از:

1-   تعیین دقیق هدف و انگیزه کافی ولازم از مطالعه.

2-   وضعیت بدنی صحیح در هنگام مطالعه و قبل و بعد از آن

3-   تصویر ذهنی مثبت از خود (به مباحث مطرح شده در بخش دوره های بهره وری فردی مراجعه نمایید.)

4-   ساختن تکیه گاههای ذهنی مناسب وتداعی های قابل قبول برای مطالعه.

(کلمات و واژه هایی را انتخاب کنید که برای شما حالت مثبت و با نشاطی را ایجاد کند و این کلمات را به هنگام مطالعه تکرار کنید.)

5-  رفتار مطالعه، باید کاملاً مسلط وآرام و همراه با پذیرش خاص باشد.

6-   حالت نشاط وشادابی فکری که دانشمندان از آن به بار عاطفی یاد می کنند عامل مهمی است برای افزایش درک و سرعت در مطالعه.

7-   کسب و ایجاد عادات جدید در زندگی که به نحوی با روحیه کنجکاوی انسان تناسب داشته باشد.

8- احساس حضور نویسنده در هنگام مطالعه باعث ایجاد تمرکز حواس و فعال سازی ذهن می گردد. همانطور که با یک دوست صمیمی و محترم صحبت می کنید مطالعه نمایید.

9- تجسم هدف قبل از مطالعه عامل مهمی است که باعث آزادسازی نیروهای ذهنی می شود.

10- ارزیابی مناسب و به موقع از روند پیشرفت کار می تواند در راستای پرورش مهارتهای مطالعه نقش مهمی ایفا کند.

11- استفاده از تکنیک تصویرسازی و تخیل هویت یافته قبل از شروع مطالعه کمک خوبی برای بهبود مطالعه است.

12- استفاده از اکسیژن با استفاده از اجرای فنون صحیح تنفس (مثلاً تنفس 2،4،1).

13- استراحت های مناسب و صحیح زمینه مناسبی برای افزایش بازدهی در مطالعه ایجاد می کند.

14- توجه به بهداشت جسمی و مراقبت صحیح از چشم و گوش و دیگر اعضاء و جوارح و همچنین توجه به کیفیت تغذیه نقش مهمی در ارتقاء وضعیت مطالعاتی دارد.

:::  ب) شرایط مکانی و فیزیکی محل مطالعه

1- حتی الامکان در مکان ثابت و مشخص مطالعه شود(البته وابستگی ومتکی شدن به یک محل محدود ممکن است در دراز مدت از توانمندیها ی شخص بکاهد)

2- خلوت بودن محل مطالعه ، میز مطالعه شما همیشه باید مرتب و منظم باشد.

عادت دادن چشم به دیدن صحنه های موزون و هماهنگ باعث تقویت حافظه و افزایش خلاقیت می شود.

3- رفتن به کتابخانه های عمومی، انتخاب بعدی برای مطالعه فعال است.

4- مطالعه در مکان های پر رفت و آمد مانند پارکها و گردشگاه ها مناسب نیست و فقط جنبه سرگرمی و تفریح دارد.

5- دور کردن وسایل حواس پرت کن از محل مطالعه.

6- نور کافی و مناسب

7- از تابانیدن مستقیم نور در محل مطالعه خودداری شود.

8- رعایت دمای مناسب و همچنین استفاده از بوهای مطبوع در هنگام مطالعه خیلی مناسب و مؤثر است.

9- طراحی و دکوراسیون اتاق مطالعه باید با مطالعه تناسب داشته باشد.

10- از تزئینات و نصب تابلوهایی که در راستای اهداف واقعی شما نیست خودداری شود.

11- هوای آزاد واکسیژن کافی در محل مطالعه موجود باشد.

12- حتی الامکان جلوی میز مطالعه بسته باشد تا باعث حواس پرتی کمتری شود.

13- از استراحت زیاد ماهیچه ها در هنگام مطالعه باید احترازکرد نتایج تحقیقات نشان می دهد که انقباض اندک ماهیچه ها مفید است و دقت کار مغز را زیاد می کند.

14- میز و صندلی مطالعه باید مخصوص مطالعه باشد و حتی الامکان از انجام کارهای دیگر در آن محل خودداری شود.

:::  ج) شرایط زمانی

1- بطور کلی مطالبی که قبل از استراحت نسبتاَ طولانی مرور شده بهتر به خاطر می ماند(تأثیر ضمیر ناخودآگاه)

2- تنظیم اوقات مناسب برای مطالعه، نتیجه کار را بهتر می کند.

3- مطالعه در زمان های کوتاه و پی در پی بسیار مؤثرتر از زمان های ممتد و طولانی است.

4- در هنگام خستگی جسمی و روانی، هنگام گرسنگی و ضعف مطالعه نکنید.

5- تخمین زمانی و کمی و کیفی قبل از مطالعه باعث افزایش کار آیی مغز می شود.

6- حتی الامکان در زمان های مناسب درس ثابت مطالعه شود.

7- تاثیر زمان مطالعه در همگان یکسان نیست . خودتان وضعیت مطلوب مربوط به خودتان را کشف کنید.

8- محدود کردن منطقی زمان در مطالعه تاثیر بسزایی در روند پیشرفت مطالعه دارد(اصل Parkinson)

9- استفاده از تکنیک های 1 دقیقه ای ABSCD باعث تسلط بیشتر در زمان مطالعه و افزایش بازدهی می شود.

10- حضور در زمان داشته باشید. به میزانی که در زمان حال هستید تمرکز دارید.

11- دقیقاً در حین انجام مطالعه به هیچ عنوان به فکر نتیجه آن نباشید.

12- تا جایی که می توانید در آن لحظه خاص حضور داشته باشید.

13-  مرور درس ها بلافاصله پس از اتمام کلاس های درس از عوامل اصلی پیشرفت تحصیلی بشمار می آید.

14- وقتی فکرتان در حین مطالعه، منحرف و متوجه موضوعات دیگر شد موقتاً مطالعه را به مدت چند دقیقه کوتاه متوقف کنید و سعی کنید در این چند دقیقه عامل اصلی منحرف کننده ذهن خود را بطور دقیق در یک کاغذ سفید یادداشت کنید تا فرصتی که حتماً مشخص خواهید کرد به آن مساله فکر کنید.

15- زمان های مربوط به هدفگذاری و تعیین برنامه برای استفاده موثر از زمان را به عالیترین شکل ممکن مصرف کنید.

16- سعی کنید پس از قرار گرفتن در محل مطالعه بدون از دست دادن کوچکترین لحظه ای، بلافاصله کار را شروع کنید.

17- هر وقت مطالعه موضوعی را تمام کردید یادداشت کنید که دفعه بعد چه کار خواهید کرد. برنامه جلسه آینده را به ذهن خود بدهید تا آمادگی ها و زمینه های لازم را ایجاد کند.

18- از هر فرصتی هر چند کوتاه برای مطالعه استفاده کنید.

19- تعهد بدهید حداقل روزی نیم ساعت مطالعه نمایید.(بعنوان یک امر مسلم و قطعی و ضروری در زندگی خود)

20- با استفاده از اصل تقریب های متوالی می توانید سرعت مطالعه خود را افزایش دهید.

چگونه آرامش را به زندگی پرتنش امروزی بازگردانیم؟

چگونه آرامش را به زندگی پرتنش امروزی بازگردانیم؟

 جامعه ما آکنده از بار اطلاعاتی سنگین است و ابزاری چون تلویزیون، رادیو، اینترنت، تبلیغات، پست الکترونیک و تلفن همراه همگی بر این سنگینی می‌افزایند.

 از سوی دیگر شکل زندگی در عصر حاضر بویژه در جوامع شهری ناگزیر توام با سر و صداها، ‌شلوغی‌ها و انبوهی از کارهای الزام آور روزمره است که قطعا تمام این فاکتورها به افزایش استرس و سلب آرامش انسانها کمک می‌کند.

محققان و روانشناسان در سالهای اخیر تلاش کرده‌اند به شیوه‌های مختلف که متداول‌ترین آنها انتشار اخبار، مقالات و توصیه‌های بهداشتی است بر مردم در حفظ آرامش در میان این همهمه و آشفتگی یاری برسانند. به اعتقاد آنها دسترسی و مطالعه این منابع هرازگاهی می‌تواند ما را به یاد نیاز اصلی مان به آرامش بیاندازد و حتی دقایقی از این زندگی مشغله جدا سازد. با این رویکرد استیو موریل کارشناس و نویسنده این مقاله در روزنامه «دیلی مدیتیشن و دیلی لایف» روش‌هایی را برای کسب آرامش در زندگی عنوان کرده که به قرار زیر است:

حداقل روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و چیزهایی که دارید فکر کنید. سکوت عصاره آرامش است. البته با اجبار نمی‌توان سکوت کرد. بلکه باید زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید. روزی یک ساعت در اتاقی تنها بمانید و حتی اگر لازم شد در را روی خود ببندید.

- جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه کنید این کار باعث تخلیه تنش هایتان شده و به شما آرامش می‌دهد.

- وقتی احساس می‌کنید که سرتان پر از فکرهای جورواجور است با قدم زدن آنها را پاک کنید.

- افراد آرام به خود می‌گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی‌توان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت می‌برند.

- آرامش را از کودکان بیاموزید. آنها در همان لحظه‌ای هستند که زندگی می‌کنند و لذت می‌برند.

- اگر نمی‌توانید دیگران را ببخشید بدانید که افکار خشمگین همواره شما را با این افراد مرتبط خواهد کرد. اما شاد کردن دیگران باعث آرامش می‌شود.

- هرچه اکسیژن بیشتری به شما برسد آرام‌تر خواهید شد. بنابراین خوب است که در محل کار یا خانه خود گیاهی نگه دارید.

- از چیزی که هستید راضی باشید در این صورت احساس آرامش بیشتری می‌کنید.

- با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده احساس آرامش را به جمع منتقل کنید.

- با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید.

- مهم نیست که با شما مودبانه برخورد شود یا نه بلکه برخورد محترمانه شما باعث ایجاد آرامش و احساس خوبی در شما خواهد شد.

- سرعت حرکت شما با احساستان رابطه مستقیمی دارد. آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام کنید. طولی نمی‌کشد که آرام خواهید شد.

- گاهی می‌توانید برای رسیدن به آرامش دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.

- لحظه های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عکس و فیلم بگیرید.سپس بیشتر وقت آنها را به یاد آورید و درباره‌شان فکر کنید و لذت ببرید.

- آهسته غذا خوردن و جویدن باعث تجدید توان فکری و احساس آرامش خواهد شد.

- راحتی یکی از عناصر مهم آرامش است. دمای مناسب، صندلی، لباس و کفش راحت این امکان را برای شما فراهم می‌کند. هرچند وقت یکبار ساعت خود را باز کنید تا خود را از فشار زمان نجات دهید. هم چنین درآوردن کفش‌ها به کاهش فشار عصبی کمک می‌کند. پوشیدن لباسهای گشاد و راحت باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می‌شود.

- برای تاثیر بیشتر و رسیدن به آرامش در خود متمرکز شوید و آرام نفس بکشید.

- تمرین کنید که آرامتر از حد معمول صحبت کنید. این کار به خودی خود ضربان قلب و تنفس را آرام می‌کند.

- اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یکی از با افتخارترین روش‌های رسیدن به آرامش خاطر رسیده‌اید، آنگاه می‌توانید بگویید، الا بذکر الله تطمئن القلوب. اگر از خدا دور افتاده‌اید، اکنون وقت آشتی است. داشتن یک تکیه گاه معنوی در حد تعادل موجب آرامش می‌شود.

- احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید.

- یکی از مهم ترین مهارت‌ها در آرام بودن، فکر نکردن به مسایل کوچک است. دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است.

- شاد کردن دیگران، ‌موجب آرامش می‌شود. نمی‌دانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یک کارتن خواب هدیه بدهید. قدردانی کنید. دیگران را برای لطف کردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف که وظیفه نیست.

- اگر می‌دانستید که: «سیگار کشیدن + ورزش نکردن‌ = استرس، اضطراب و حذف آرامش»، هرگز سیگار نمی‌کشیدید و ورزش کردن را به تعویق نمی‌انداختید.