******************************
کرکسی ساده روی دیوار نشسته است، بگذار به آب بریزم آنچه را که از فرط ما گذشته است، دیگر هجاهایش خوانده نمی شود ، محو بر سر زمینی از یاد رفته است ...
که توده های لرزانم بر آب است؛
این جا کرکسی با آب همخوابه می شود .
و من که روزهاست نخوابیده ام
و تو که در یک متر جا خوابیده ای
توده ای موسمی
که شیار به شیار حافظه ام را می برید
آن خط مورب را عجیب به خاک سپرده بود.

متولد 1356 فارغ التحصیل تئاتر از دانشکده ی سینما و تئاتر دانشگاه هنر
در مدت زمان کوتاهی سه کتاب از او منتشر شد که بحث های متفاوتی را پیرامون شعر بر انگیخت.