سید علی آقا قاضی طباطبایی تبریزی

سید علی آقا قاضی طباطبایی تبریزی
تولد
ذی حجه سال 1285 خانه آیت الله سید حسین قاضی طباطبایی ـ که همیشه پناهگاه مردم این سرزمین و عاشقان اهل بیت بود ـ حال و هوای دیگری داشت. پدر مشغول راز و نیاز بوده و در انتظار میلاد. در روز سیزدهم ذی حجه با تولد نوزاد، دیدگاه منتظران روشنایی یافت؛ نوزاد در بغل پدرش آوای ملکوتی اذان و اقامه را می شنید و به خاطر می سپرد. سید حسین به شکرانه این شکوفایی، نام زیبای «علی» را بر کودکش گذاشت تا هماره در مسیر قرآن و عترت رشد و تعالی یابد.
تحصیل
ایام به زودی سپری شده و زمان یادگیری و آموختن فرا می رسد؛ پدر، او را به مکتب خانه می سپارد تا با آموختن قرآن مراحل رشد و ترقی را به خوبی بپیماید. سید علی که از هوشی سرشار برخوردار بود، گوی سبقت را از دیگر هم کلاسی هایش می رباید و دروس مکتب خانه را به سرعت طی می کند؛ از طرف دیگر، پدرش او را با تکالیف الهی آشنا می سازد.
قاضی پس از گذراندن مراحل اولیه، جهت سیراب کردن روح تشنه خود به حوزه علمیه تبریز روی می آورد و از محضر اساتید آن حوزه بهره ها می برد.
استادان
1. میرزا موسی تبریزی؛ وی از شاگردان شیخ انصاری و سید حسین کوه کمره ای بوده و کتاب اوثق الوسائل ـ که حاشیه بر رسائل شیخ انصاری است ـ را به نگارش درآورده است.
2. میرزا محمد علی قراچه داغی؛ وی در فقه و اصول تبحر داشته و در علوم تفسیر از تألیفاتی برخوردار بوده است.
3. پدر گرامی خودشان؛ ایشان به سبب علاقه و رغبت خاص، در زمینه علم تفسیر تبحر داشت؛ چنان چه سید علی آقا خود می گوید: تفسیر «کشاف» را در خدمت پدرش خوانده است.
4. میرزا محمد تقی تبریزی، معروف به «حجه الاسلام» و متخلص به «نیر»؛ سید علی آقا ادبیات عرب و فارسی را پیش این شاعر نامدار یاد گرفته و اشعار زیادی از ایشان نقل کرده است.[1]
روح سید علی که از دانش حوزه علمیه تبریز سیراب نشده بود به جانب حوزه کهن نجف اشرف تمایل پیدا می کند؛ ابتدا پدر را از این تصمیم آگاه می سازد، پدر از احساس عطش و شوق نونهالش در راه تحصیل و تهذیب، شادمان گشته و وی را با گروهی از اهالی تبریز روانه نجف اشرف می سازد. زمانی که قاضی به شهر نجف می رسد، به حرم علوی مشرف شده و از آن حضرت برای رشد و شکوفایی کمک می خواهد و خود را به آن امام همام می سپارد تا راهی را که رضایت خداوند در آن است، به وی نشان دهد و همیشه در تمام مراحل زندگی همراهی اش نماید.
این درخواست قاضی مورد قبول امیر المومنین ـ علیه السلام ـ واقع شده و آن حضرت، راه سعادت و خوشبختی را به وی نشان می دهد؛ به گونه ای که از اساتید بزرگواری استفاده نموده و صاحب کرامات و فضایل عرفانی می شود.
قاضی در مورد استاد و تأثیر آن در تعالی و رشد شاگرد، می گوید:
اگر کسی که طالب راه و سلوک طریق خدا باشد برای پیدا کردن استاد این راه، نصف عمر خود را در جست و جو و تفحص بگذراند تا آن استاد را پیدا کند، ارزش دارد و کسی که به استاد کامل رسید، نصف راه را طی کرده است.[2]
بر اساس این اعتقاد، وی در پی یافتن اساتید شایسته و استفاده کامل از آنان رفت تا این که به یاری حضرت امیر ـ علیه السلام ـ، گمگشته هایش را یافت. در این مسیر ـ علاوه بر اساتیدی که در تبریز از محضرشان استفاده کرده بود ـ در نجف اشرف نیز از محضر اساتید مبارز و زبده ای بهره مند شد؛ همانند آیات عظام:
1. محمد کاظم خراسانی (آخوند خراسانی) ؛ نویسنده کفایه الاصول.
2. میرزا فتح الله شریعت اصفهانی (شیخ الشریعه) ؛ این فقیه نام آور بعد از رحلت میرزای شیرازی، رهبری نهضت ضد انگلیسی را به عهده گرفت.
3. میرزا حسین تهرانی؛ وی از علمای عارف بود ه در بین الطلوعین جمعه هنگامی که در مسجد سهله مشغول عبادت بود، به رحمت ایزدی پیوست.
4. شیخ محمد حسن مامقانی؛ ایشان از اساتید برجسته و متبحر علم رجال، درایه، تراجم و نسب به شمار می آیند.
5. سید محمد کاظم یزدی؛ یکی از آثار گرانبهای وی کتاب فقهی «عروه الوثقی» می باشد.
6. فاضل شربیانی؛ وی در مکارم اخلاق و صفات پسندیده و دلسوزی به بینوایان، زبانزد مردم کربلا و نجف بود.
7. شیخ محمد بهاری؛ معظم له همان عارف، سالک و عالم فرزانه ای است که در سن 32 سالگی به اجتهاد رسید و از اوتاد شاگردان عارف نامدار، ملا حسینقلی همدانی محسوب می شود.
8. سید احمد کربلایی؛ وی نیز از شاگردان ممتاز ملا حسینقلی همدانی به شمار می آید که در تهذیب نفس و عرفان، از کمالات والایی برخوردار بود.[3]